در شطرنج سیاست قطعیتی وجود ندارد؛ چرا که بازیگران آن با هر حرکت خود، هزارتویی از احتمالات را به وجود می آورند، اما می توان براساس روند حرکات تشخیص داد که مسیر هر بازیگر به کدام جهت است.
تا این جای کار بازی شطرنج بین ایران، اروپا و آمریکا با اختلاف زیادی به نفع کشورمان بوده است. بازی خطرناکی که انگلیس با توقیف نفتکش گریس یک و به بهانه های واهی شروع کرد، ابتکار عمل را در دســتان کشــورمان قرار داد؛ ابتکار عملی که در آن شــاهد همراهی سیاست خارجی و سیاست نظامی و دفاعی هستیم.
بازی خطرنــاک انگلیس علاوه بر این ابتکار عمل، جســارت و شــجاعت سیاستمداران داخلی را نیز افزایش داد. امروز نه تنها افکار عمومی منطقه و داخل کشورمان بلکه حتی جریان شــعاری «نه به جنگ» نیز دریافتند که وقتــی آمریکا با آن همــه ابهت پس از ســاقط شــدن پهپاد متجاوزش یا انگلیس بعد از توقیف نفتکش متخلفش، نتوانستند کوچک ترین اقدامــی کنند، پس می توان با استفاده از ابزارهای راهبردی همچون تنگه هرمز بازی ظالمانه ای که آمریکا با همراهی اروپا شروع کرده، به نفع کشورمان برگرداند.
ایران در این مــدت ثابت کرد که همچنان پلیــس بحق خلیــج فارس اســت، آن هم درحالــی که 40 ســال از انقلاب اســلامی می گــذرد و دیگر مثل زمان شــاه و تئوری ژاندارم منطقه، آمریکا نه تنها حمایتی نکرده، بلکه همه تلاشش را برای نابودی این انقلاب کرده است.
این پلیس دیگر نه تنها تابع آمریکا نیست، بلکه امروز با معادلــه جبل الطارق درمقابل هرمز و باب المنــدب بار دیگر هژمونی برباد رفته آمریکا و اروپا را به چالش کشیده است. ایران مستقیماً بر هرمز و به واسطه متحدانش بــر باب المنــدب ســیطره دارد و در مقابل آمریــکا به دنبــال خروج هرمز از ســیطره ایران و تضعیف اساســی نفوذ این کشور در یمن(باب المندب) است، اما گرفتار تناقضی شدید شده است.
همیــن چند روز پیش بود که کاخ ســفید اعلام کرد رئیس جمهور آمریکا به حمایت از منافع واشــنگتن و همپیمانان در مقابل تهدیدهای ایــران در تنگــه هرمز پایبند اســت. پایبندی که در تناقــض با ادعای قبلــی ترامپ اســت که گله کــرده بود « آمریکا نمی تواند نقش پلیس تنگه هرمز را ایفا کند و از کشتی کشورهای ثروتمندی همانند عربســتان ســعودی، چین و ژاپن حفاظت کند.»
آمریکا پس از ماجرای نفتکش های اماراتی و ژاپنی تلاش ناکامی در ایجاد ائتلاف نظامی داشت و این بار با میانداری انگلیس نه تنها ائتلافی شــکل نگرفته ، بلکــه زمینه برای واگرایی و آشکار شدن اختلافات بیشتر از هر زمان دیگر فراهم شده است.
اگر تا پیش از ایــن آمریکا و اروپا در بازی برجام همراهی نانوشــته یا نوشته ای علیه کشــورمان داشــتند، اما به نظر می رسد که کوبیدن بر طبــل جنگ طلبی آن قدر حســاس باشــد که دیگر نتوانند زیر یک بیرق قرار بگیرند.
چون مســئله مهم این اســت که بیرق ایــن ائتــلاف نظامی در خلیج فارس در دســتان چه کســی باشد، اروپایی که وابســتگی شــدیدی به انرژی خلیج فارس دارد یا آمریکایی که آن سوی کره زمین است و نه تنها تولید کننده نفت، بلکه دارای ذخایر قابل توجهی اســت؟ از این جهت تردید کشــورهای اروپایی قابل توجه اســت، اگر بیرق ائتــلاف نظامی در خلیج فارس به دستان خود اروپایی ها باشد، می توانند با خطرناک شدن اوضاع منطقه به سرعت فیتیله جنگ طلبی را پایین بکشند، اما اگر در دست آمریکا باشد، چه تضمینی است که همچون برجام، اهرم فشار آمریکا بر اروپا نشود؟
برای همین است که هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در مصاحبه ای با روزنامه آلمانی «فونکه» تأکید کرده است که هرنوع اقدامی پیرامون تنگه هرمز باید وجهه اروپایی داشته باشد.
اروپا می دانــد گروگان گیری اقتصادی که آمریکا با ایــران انجام می دهد به مرزهای باریکی رســیده اســت و صبر راهبردی کشورمان روزی به پایان خواهد رسید، از این جهت است که بار دیگر رفت وآمدهای دیپلماتیــک کشــورهای منطقه همچون عراق و عمان ســرعت گرفته است.
شاید اروپایی ها مجبــور باشــند همانند رفتار آمریکا در ساقط شدن پهپادشان، بگویند نه خانی آمده و نه خانی رفته است! اروپا و آمریکا اگرچه نمی توانند ائتلافی در خلیج فارس درســت کنند، اما ایده و ابتکار آن را به دســت کشــورهای رقیبشان یعنی ایران، چین، روسیه و... داده اند، طرح های مختلفــی همچــون ایده امنیــت جمعی روس ها در خلیج فــارس قابلیت پیگیری و تحقق را دارد.
نظر شما